رسعاء

لغت نامه دهخدا

رسعاء. [ رَ ] ( ع ص ) مؤنث ارسع. زن دردمند نیام چشم. ( ناظم الاطباء ). || عین رسعاء؛ چشمی که نیامش برچفسیده باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، رُسْع. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رسع شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس