سخن خوب گوید چو دارد خرد
چو باشد خرد رسته گردد ز بد.
فردوسی.
ببینیم تا چون توان کرد کارکه تا رسته گردند آن دو سوار.
فردوسی.
نشین راست با هر کسی راست خیزمگر رسته گردی گه رستخیز.
اسدی.
روزم به وفا خجسته گرددبختم ز بهانه رسته گردد.
نظامی.
و رجوع به رسته ورسته شدن و پاورقی آن و رسته گشتن شود.