رسته بازار. [ رَ ت َ / ت ِ] ( اِ مرکب ) راسته بازار. ( یادداشت مؤلف ) : خواجه علی میکائیل برنشست و رسول را با خود برد و به رسته بازار برآمدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 293 ).
رسته بازار وحشیانش را
ناف آهو خریطه عطار.ظهوری ترشیزی ( از آنندراج ).
و رجوع به رسته و راسته بازار شود.