رستم فرخ هرمز
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
رستم فرخ هرمز یا رستم فرخزاد، اشراف زاده ای ایرانی از خاندان اسپهبدان بود که در دوران شاهنشاهی بوراندخت و یزدگرد سوم به عنوان اسپهبد آذربایجان و خراسان گماشته شده بود. تاریخ رستم فرخ هرمز را به عنوان شخصیتی تاریخی، یکی از قهرمانان شاهنامه و یکی از شخصیت های محبوب ملی گرایان ایرانی به یاد دارد.
... [مشاهده متن کامل]
در منابع گوناگون به دلیل اشتباه گرفتن برادر او ( فرخزاد ) با پدرشان ( فرخ هرمز یا فرخ هرمزد ) به اشتباه این شخصیت را «رستمِ فرخزاد» خوانده اند. رستم فرخ هرمز شخصیت برجسته و معتبری در تاریخ ایران عصر ساسانی بود و با وجود آنکه در نبرد قادسیه شکست خورد؛ اما از او به عنوان مردی صاحب نیروی فوق العاده و مدیری باتدبیر و سرداری دلیر یاد کرده اند. بنا به روایت کریستن سن خصوصیات و ویژگی های ذاتی وی موجب شد تا فردوسی از او قهرمانی بی نظیر بسازد.
رستم فرخ هرمز یکی از اعضای خاندان اسپهبدان بود. پدر او، فرخ هرمز، اسپهبد خراسان و آذربایجان بود و پدربزرگش، وندوی، در دوران خسرو پرویز — که خواهرزادهٔ وندوی بود — به عنوان خزانه دار خدمت می کرد. وندوی در سال ۵۹۱ یا ۵۹۴ به دست خسرو کشته شد، زیرا او شخص تأثیرگذاری بود و شاهنشاه می خواست وی را از چرخهٔ قدرت حذف کند. برادر وندوی، یعنی ویستهم نیز دیگر کسی بود که خسرو زمینهٔ قتل او را فراهم کرد، اما وی با موفقیت به خراسان گریخت و در آنجا شورشی را علیه تاج وتخت به راه انداخت و احتمالاً این شورش تا سال ۶۰۰ میلادی به طول انجامیده است.
فرخزاد، برادر رستم، نیز شخص بانفوذی بود و خسرو پرویز به او اعتماد زیادی داشت. از آنجایی که اسپهبدان اصالتاً از خراسان بودند، حضور آنان در آذربایجان ( و تولد رستم در آنجا ) نشان از قدرت آنان در سپهر سیاسی ایرانشهر بوده است. خاندان پهلو مهران حوضهٔ قدرتشان نواحی طبرستان، ری و تا دیلم و آتروپاتن بود.
در سال های پایانی واپسین جنگ ایران و روم، رستم و فرخ هرمز در برابر شاهنشاه شوریدند و بدون مقاومت به امپراتور روم، هراکلیوس، اجازه دادند تا وارد آذربایجان شود و حتی آتشکدهٔ آذرگشسپ را نیز غارت کند.
در سال ۶۲۸ میلادی، دودمان های اشرافی ایرانی با یکدیگر همدست شده و از اطاعت از خسرو پرویز امتناع کردند. شیرویه که پیش از آن در زندان بود، توسط اشراف - از جمله خاندان مهران و خاندان اسپهبدان و خاندان ارمنی باگراتونی - آزاد شد و در ماه فوریه، به کمک اسپد گشنسپ وارد تیسفون شد و پدرش را زندانی کرد. در روز بیست و پنجم فوریه، شیرویه خودش را شاهنشاه نامید و با نام کواد دوم برتخت نشست. کواد پس از آن به وزرگ فرمدار خود، پیروز خسرو، دستور داد تا تمام برادرانش - از جمله پسر مورد علاقه خسرو پرویز، مردانشاه - را اعدام کند. سه روز بعد، شیرویه به مهرهرمزد دستور داد تا خسرو را نیز اعدام کند. با مشورت با خاندان های اشرافی، کواد دوم با امپراتوری روم صلح کرد و به جنگی که سه دهه طول کشیده بود، پایان داد. اقدام بعدی شاهنشاه جدید این بود که فرخزاد را بازداشت کرده، تمام اموال و اختیاراتش را صلب کرده و در استخر زندانی اش کند.
... [مشاهده متن کامل]
در منابع گوناگون به دلیل اشتباه گرفتن برادر او ( فرخزاد ) با پدرشان ( فرخ هرمز یا فرخ هرمزد ) به اشتباه این شخصیت را «رستمِ فرخزاد» خوانده اند. رستم فرخ هرمز شخصیت برجسته و معتبری در تاریخ ایران عصر ساسانی بود و با وجود آنکه در نبرد قادسیه شکست خورد؛ اما از او به عنوان مردی صاحب نیروی فوق العاده و مدیری باتدبیر و سرداری دلیر یاد کرده اند. بنا به روایت کریستن سن خصوصیات و ویژگی های ذاتی وی موجب شد تا فردوسی از او قهرمانی بی نظیر بسازد.
رستم فرخ هرمز یکی از اعضای خاندان اسپهبدان بود. پدر او، فرخ هرمز، اسپهبد خراسان و آذربایجان بود و پدربزرگش، وندوی، در دوران خسرو پرویز — که خواهرزادهٔ وندوی بود — به عنوان خزانه دار خدمت می کرد. وندوی در سال ۵۹۱ یا ۵۹۴ به دست خسرو کشته شد، زیرا او شخص تأثیرگذاری بود و شاهنشاه می خواست وی را از چرخهٔ قدرت حذف کند. برادر وندوی، یعنی ویستهم نیز دیگر کسی بود که خسرو زمینهٔ قتل او را فراهم کرد، اما وی با موفقیت به خراسان گریخت و در آنجا شورشی را علیه تاج وتخت به راه انداخت و احتمالاً این شورش تا سال ۶۰۰ میلادی به طول انجامیده است.
فرخزاد، برادر رستم، نیز شخص بانفوذی بود و خسرو پرویز به او اعتماد زیادی داشت. از آنجایی که اسپهبدان اصالتاً از خراسان بودند، حضور آنان در آذربایجان ( و تولد رستم در آنجا ) نشان از قدرت آنان در سپهر سیاسی ایرانشهر بوده است. خاندان پهلو مهران حوضهٔ قدرتشان نواحی طبرستان، ری و تا دیلم و آتروپاتن بود.
در سال های پایانی واپسین جنگ ایران و روم، رستم و فرخ هرمز در برابر شاهنشاه شوریدند و بدون مقاومت به امپراتور روم، هراکلیوس، اجازه دادند تا وارد آذربایجان شود و حتی آتشکدهٔ آذرگشسپ را نیز غارت کند.
در سال ۶۲۸ میلادی، دودمان های اشرافی ایرانی با یکدیگر همدست شده و از اطاعت از خسرو پرویز امتناع کردند. شیرویه که پیش از آن در زندان بود، توسط اشراف - از جمله خاندان مهران و خاندان اسپهبدان و خاندان ارمنی باگراتونی - آزاد شد و در ماه فوریه، به کمک اسپد گشنسپ وارد تیسفون شد و پدرش را زندانی کرد. در روز بیست و پنجم فوریه، شیرویه خودش را شاهنشاه نامید و با نام کواد دوم برتخت نشست. کواد پس از آن به وزرگ فرمدار خود، پیروز خسرو، دستور داد تا تمام برادرانش - از جمله پسر مورد علاقه خسرو پرویز، مردانشاه - را اعدام کند. سه روز بعد، شیرویه به مهرهرمزد دستور داد تا خسرو را نیز اعدام کند. با مشورت با خاندان های اشرافی، کواد دوم با امپراتوری روم صلح کرد و به جنگی که سه دهه طول کشیده بود، پایان داد. اقدام بعدی شاهنشاه جدید این بود که فرخزاد را بازداشت کرده، تمام اموال و اختیاراتش را صلب کرده و در استخر زندانی اش کند.