رستم رکابی

لغت نامه دهخدا

رستم رکابی. [ رُ ت َ رِ ] ( حامص مرکب ) دلاوری و بهادری. ( ناظم الاطباء ) :
به رستم رکابی روان کرده رخش
هم اورنگ پیرای و هم تاج بخش.
نظامی.
و رجوع به رستم و رستم رکاب شود.

فرهنگ فارسی

دلاوری و بهادری

پیشنهاد کاربران

رستم رکابی ؛ چون رستم سوارکار بودن. مانند رستم در اسب راندن مهارت و چابکی داشتن :
به رستم رکابی روان کرده رخش.
نظامی.

بپرس