رستخیز اوردن

لغت نامه دهخدا

( رستخیز آوردن ) رستخیز آوردن. [ رَ ت َ / رَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) بلا و سختی و مصیبت آوردن :
تیغ ابروی تو بر من رستخیزآرد فکیف
روزها شد تا نفرمودی سلامم را جواب.
انوری.
و رجوع به رستخیز برآوردن و رستخیز افکندن شود.

فرهنگ فارسی

( رستخیز آوردن ) بلا و سختی و مصیبت آوردن

پیشنهاد کاربران

بپرس