رساله فی بیان استجابه الدعاء

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رسالة فی بیان استجابة الدعاء (کتاب). رسالة فی بیان استجابة الدعاء؛ رساله ای است کوتاه و به زبان عربی در بررسی فلسفی و حکمی «دعا و تاثیر آن» به قلم حکیمسید ابو الحسن طباطبایی معروف به «حکیم جلوه»، علیرغم موجز بودن، این رساله مشحون از اصطلاحات و تعابیر فلسفی است به گونه ای که فهم و درک آن در بسیاری از موارد دشوار می باشد.
مؤلف ابتدا با تقسیمماهیات به ماهیات مجعول و مخلوق و بیان ربط و نسبت آن با مبدء هستی، سه گروه برای ماهیات با در نظر گرفتن «سعادت و شقاوت» بیان می کند: الف. ماهیت هایی که وجود نوری از حق را بعد از قبول وجود خاص خود قبول می کند و اینها همان «السابقون المقربون» می باشند. ب. ماهیت هایی که به حسب ذات، وجود ظلمانی را پس از وجود تعیینی خود می پذیرند و اینها همان «سواء علیهم ا انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون» هستند. ج. ماهیت هایی که مستعد هدایت و راهنمایی هستند به گونه ای که با «اعلام» و «قبول» در آنها سبب سعادت می شود. اینها، همان طایفه ای هستند که در قرآن از آنها به «اصحاب المیمنة» یاد شده است. با در نظر گرفتن این سه گروه و تقسیم «وجودشان»، به خوبی ربط و نسبت هر کدام با «دعا» و میزان تاثیرش در ماهیات روشن می شود. برای گروه اول، دعا اثری در پی نخواهد داشت، زیرا با علم به اسباب، زمینه تحقق، وجود خواهد داشت، خواه دعا باشد یا غیر آن. اما برای گروه دوم، دعا و امثال آن هیچ نقشی در آنها ندارد، هرچند که فرموده «ادعونی استجب لکم» در مقام قدرت و تاثیر «ادعیه» است اما برای آن نیز شرایط و آدابی است. در این قسمت مصنف بحث اصلی کتاب که همانا شرایط استجابت ادعیه است، را آغاز می کند و با شواهد روایی به تقویت و تایید نظرات خود می پردازد. مصنف پس از نقل شرایط علمی و فلسفی استجابت دعا به ذکر چند اشکال و پاسخ، می پردازد و در پایان به دو نکته ظریف قرآنی و عرفانی درباره ی تناسب تخاطب در ادعیه با مضمون دعا و دعا جمیع مخلوقات، بیان می کند.

[ویکی فقه] رساله فی بیان استجابه الدعاء (کتاب). رسالة فی بیان استجابة الدعاء؛ رساله ای است کوتاه و به زبان عربی در بررسی فلسفی و حکمی «دعا و تاثیر آن» به قلم حکیمسید ابو الحسن طباطبایی معروف به «حکیم جلوه»، علیرغم موجز بودن، این رساله مشحون از اصطلاحات و تعابیر فلسفی است به گونه ای که فهم و درک آن در بسیاری از موارد دشوار می باشد.
مؤلف ابتدا با تقسیمماهیات به ماهیات مجعول و مخلوق و بیان ربط و نسبت آن با مبدء هستی، سه گروه برای ماهیات با در نظر گرفتن «سعادت و شقاوت» بیان می کند: الف. ماهیت هایی که وجود نوری از حق را بعد از قبول وجود خاص خود قبول می کند و اینها همان «السابقون المقربون» می باشند. ب. ماهیت هایی که به حسب ذات، وجود ظلمانی را پس از وجود تعیینی خود می پذیرند و اینها همان «سواء علیهم ا انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون» هستند. ج. ماهیت هایی که مستعد هدایت و راهنمایی هستند به گونه ای که با «اعلام» و «قبول» در آنها سبب سعادت می شود. اینها، همان طایفه ای هستند که در قرآن از آنها به «اصحاب المیمنة» یاد شده است. با در نظر گرفتن این سه گروه و تقسیم «وجودشان»، به خوبی ربط و نسبت هر کدام با «دعا» و میزان تاثیرش در ماهیات روشن می شود. برای گروه اول، دعا اثری در پی نخواهد داشت، زیرا با علم به اسباب، زمینه تحقق، وجود خواهد داشت، خواه دعا باشد یا غیر آن. اما برای گروه دوم، دعا و امثال آن هیچ نقشی در آنها ندارد، هرچند که فرموده «ادعونی استجب لکم» در مقام قدرت و تاثیر «ادعیه» است اما برای آن نیز شرایط و آدابی است. در این قسمت مصنف بحث اصلی کتاب که همانا شرایط استجابت ادعیه است، را آغاز می کند و با شواهد روایی به تقویت و تایید نظرات خود می پردازد. مصنف پس از نقل شرایط علمی و فلسفی استجابت دعا به ذکر چند اشکال و پاسخ، می پردازد و در پایان به دو نکته ظریف قرآنی و عرفانی درباره ی تناسب تخاطب در ادعیه با مضمون دعا و دعا جمیع مخلوقات، بیان می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس