[ویکی نور] رسالة أصوات أجنحة جبریل للسهروردی مع شرح لها، ترجمه عربی «آواز پر جبرئیل» رساله فارسی شهاب الدین سهروردی (متوفی 587ق)، به قلم عبدالرحمن بدوی است. تحقیق کتاب توسط هانری کربن و پول کراوس انجام شده است.
کتاب به ترتیب مشتمل بر این مطالب است: 1. مقدمه ای در شرح حال هانری کربن و کراوس؛ 2. مقدمه هانری کربن با عنوان سهروردی و فلسفه نور در پنج بخش؛ 3. مقدمه کراوس در سه بخش؛ 4. معرفی و متن رساله.
سـهروردی در «آواز پر جـبرئیل» عناصر بنیادی معرفت شناسی خود را از دیدگاه حکمت الهی بحث می کند. او در این رساله از نمادهای سنتی عرفان و شماری از نـمادهای دیگـر که مـنحصر به خود اوست و نمی توان آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم فارسی یافت ، بیشترین بـهره را مـی برد.
این اثر بسیار رمزی درباره طـالب حـقیقتی است که به خانقاهی دو در می رود که یکی از درها رو به شهر و دیگری رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که بـه صـحرا رفـته، دو پیر روحانی را ملاقات می کند و در باب معماری خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسش هایی از آنها می کند . گفتگویی که در پی این پرسـش ها مـی آید، عناصر اساسی تعالیم اشراقی و آداب ورود به طریقت را که برای درک اسرار قرآنی لازم است، روشن مـی کند.
نام این رساله، آواز پر جبرئیل، خود نشان دهنده رمزی بودن آن است و از نامش نفحات روحانی به مشام می رسد. بسیاری از اصطلاحات آن، معماگونه و رمزی است و در اغلب موارد، تشبیهات و استعاراتی به کار برده که مـشبه به آن پیچیده و مبهم است و همین امر موجب دشواری فهم آن گردیده است. اگرچه بخشی از مطالب رساله و به خصوص «کلمه»، خالی از بیان مستقیم نیست، ولی رساله از رسائل تمثیلی و غیر مستقیم شیخ محسوب می شود. رموزات این رساله از نمادهای سـنّتی عـرفان و تعدادی هم از نمادهای مخصوص به خود اوست که نمی توانیم آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم بیابیم.
سهروردی انگیزه نگارش اثر را خود در ابتدای رساله، پاسخگویی به منکرین عرفان و عرفا دانسته، چنین می نویسد: «در این یک دو روز، از کسانی که رمد تعصب، نقص بصر و بصیرت ایشان شده است، یکی از برای کبر منصب سادات و ائمه طریقت، از سر قصور در مشایخ سوالف بیهدهای میگفت و در اثنای آن از بهر تقریر تشدید انکاری را بر مصطلحات متأخران استهزا میکرد، تا تمادی او در آن به جایی رسید که حکایت ایراد کرد از خواجه ابوعلی فارمدی(رحمة اللّه علیه) که او را پرسیدند که چون است که کبودپوشان، بعضی اصوات را آواز پر جبرئیل میخواندند؟ گفت: بدان که بیشتر چیزها که حواس تو مشاهده آن میکند همه از آواز پر جبرئیل است و سائل را گفت: از جمله آوازهای پر جبرئیل یکی تویی. این منکر مدعی، تعصب بیفایده میکرد که چه معنی این کلمه را فرض توان کرد الا هذیانات مزخرف؟ چون تجاسر او بدین جا رسید راستی را من نیز از سر حدت، زجر او را متشمر گشتم و دامن مبادلات با دوش انداختم و آستین تحمل باز نوردیدم و بر سر زانوی فطنت بنشستم و از طریق شتم کردن و عامی خواندن درآمدم و گفتم: اینک من در شرح آواز پر جبرئیل به عزمی درست و رأیی صائب شروع کردم، تو اگر مردی و هنر مردان داری فهم کن و این جزو را «آواز پر جبرئیل» نام کردم» .
کتاب به ترتیب مشتمل بر این مطالب است: 1. مقدمه ای در شرح حال هانری کربن و کراوس؛ 2. مقدمه هانری کربن با عنوان سهروردی و فلسفه نور در پنج بخش؛ 3. مقدمه کراوس در سه بخش؛ 4. معرفی و متن رساله.
سـهروردی در «آواز پر جـبرئیل» عناصر بنیادی معرفت شناسی خود را از دیدگاه حکمت الهی بحث می کند. او در این رساله از نمادهای سنتی عرفان و شماری از نـمادهای دیگـر که مـنحصر به خود اوست و نمی توان آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم فارسی یافت ، بیشترین بـهره را مـی برد.
این اثر بسیار رمزی درباره طـالب حـقیقتی است که به خانقاهی دو در می رود که یکی از درها رو به شهر و دیگری رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که بـه صـحرا رفـته، دو پیر روحانی را ملاقات می کند و در باب معماری خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسش هایی از آنها می کند . گفتگویی که در پی این پرسـش ها مـی آید، عناصر اساسی تعالیم اشراقی و آداب ورود به طریقت را که برای درک اسرار قرآنی لازم است، روشن مـی کند.
نام این رساله، آواز پر جبرئیل، خود نشان دهنده رمزی بودن آن است و از نامش نفحات روحانی به مشام می رسد. بسیاری از اصطلاحات آن، معماگونه و رمزی است و در اغلب موارد، تشبیهات و استعاراتی به کار برده که مـشبه به آن پیچیده و مبهم است و همین امر موجب دشواری فهم آن گردیده است. اگرچه بخشی از مطالب رساله و به خصوص «کلمه»، خالی از بیان مستقیم نیست، ولی رساله از رسائل تمثیلی و غیر مستقیم شیخ محسوب می شود. رموزات این رساله از نمادهای سـنّتی عـرفان و تعدادی هم از نمادهای مخصوص به خود اوست که نمی توانیم آنها را در ادبیات صوفیانه قدیم بیابیم.
سهروردی انگیزه نگارش اثر را خود در ابتدای رساله، پاسخگویی به منکرین عرفان و عرفا دانسته، چنین می نویسد: «در این یک دو روز، از کسانی که رمد تعصب، نقص بصر و بصیرت ایشان شده است، یکی از برای کبر منصب سادات و ائمه طریقت، از سر قصور در مشایخ سوالف بیهدهای میگفت و در اثنای آن از بهر تقریر تشدید انکاری را بر مصطلحات متأخران استهزا میکرد، تا تمادی او در آن به جایی رسید که حکایت ایراد کرد از خواجه ابوعلی فارمدی(رحمة اللّه علیه) که او را پرسیدند که چون است که کبودپوشان، بعضی اصوات را آواز پر جبرئیل میخواندند؟ گفت: بدان که بیشتر چیزها که حواس تو مشاهده آن میکند همه از آواز پر جبرئیل است و سائل را گفت: از جمله آوازهای پر جبرئیل یکی تویی. این منکر مدعی، تعصب بیفایده میکرد که چه معنی این کلمه را فرض توان کرد الا هذیانات مزخرف؟ چون تجاسر او بدین جا رسید راستی را من نیز از سر حدت، زجر او را متشمر گشتم و دامن مبادلات با دوش انداختم و آستین تحمل باز نوردیدم و بر سر زانوی فطنت بنشستم و از طریق شتم کردن و عامی خواندن درآمدم و گفتم: اینک من در شرح آواز پر جبرئیل به عزمی درست و رأیی صائب شروع کردم، تو اگر مردی و هنر مردان داری فهم کن و این جزو را «آواز پر جبرئیل» نام کردم» .