رزیدنت ایول ۶ ( به انگلیسی: Resident Evil 6 ) و ( به ژاپنی: Biohazard 6 バイオハザード6 ) یک بازی ویدئویی به سبک اکشن - ماجراجویی با دید سوم شخص است که ششمین نسخه از مجموعه بازی های رزیدنت ایول به شمار می رود. این بازی توسط شرکت کپ کام توسعه یافته است و در تاریخ ۲ اکتبر ۲۰۱۲، برای کنسول های پلی استیشن ۳ و اکس باکس ۳۶۰ در سرتاسر جهان منتشر شده است. طراحی نخستین رزیدنت ایول ۶ برای دو کنسول پلی استیشن ۳ و اکس باکس ۳۶۰ بوده و ارائه نسخه رایانه این بازی به ۲۲ مارس ۲۰۱۳ موکول شد.
... [مشاهده متن کامل]
کارگردانی این بازی را ایچیرو ساساکی، کارگردان دو عنوان رزیدنت ایول: طغیان و رزیدنت ایول: طغیان: پرونده ۲ و تهیه کنندگی این عنوان را یوشیاکی هیرابایاشی برعهده دارد.
بخش اول از ۲۴ دسامبر ۲۰۱۲ آغاز می شود. در شرق اروپا حملات تروریستی روی داده است. جیک مولر پسر آلبرت وسکر برای جلوگیری از این حملات به آنجا فرستاده می شود در این راه شری برکین از بازمانده های شهر راکون جیک را همراهی می کند. شری به جیک می گوید از آنجایی که تو پسر آلبرت وسکر هستی برای توقف تمام این ماجراها نیاز به خون تو است و جیک موافقت می کند تا با شری به جایی برود که از ادامه همه حملات جلوگیری کنند. ناگهان هیولای بزرگی نام آستاناک در این راه به این دو حمله می کند. شری و جیک چندین بار با آن مبارزه کرده اما این هیولا آنها را تا چین دنبال می کند. همزمان با این حملات کریس ردفیلد و پی یرس نیوانس نیز بخش دوم داستان را رغم می زنند. موجود شبیه سازی شده از ایدا وانگ به کریس و پیرس حمله کرده است و بیشتر اعضای گروه بی. اس. ای. ای توسط وی کشته می شوند و کریس و پیرس به کشور چین می روند تا وظیفه مقابله با «ویروس - سی» را داشته باشند.
بخش دیگری از داستان به شش ماه بعد و ۲۹ ژوئن ۲۰۱۳ برمی گردد. لیان اسکات کندی و هلنا هارپر مأمور محافظت از رئیس جمهور آمریکا آدام بنفورد هستند، که رئیس جمهور دچار حمله بیوتروریسمی می شود. لیان و هلنا به دنبال این هستند که چه کسی در پس پرده این حملات بیوتروریسمی قرار دارد تا انتقام خون رئیس جمهور را از وی بگیرند. لیان و هلنا متوجه می شوند که فردی که در حال حاضر کنترل تمامی نیروهای مبارز حملات بیوتروریسمی را برعهده دارد درک سیمونز است که خود بر خلاف چیزی که خیلی ها فکر می کنند در پشت حملات قرار دارد. لیان و هلنا به طور مخفیانه با فردی از داخل نیروهای دولتی راهی را برای رسیدن به سیمونز پیدا می کند تا اینکه متوجه می شود تمام این سره نخ ها به کشور چین برمی گردد. لیان و هلنا به چین می روند و متوجه می شوند که جیک و شری نیز در آنجا هستند. لیان، هلنا، شری و جیک در کنار هم در برابر هیولایی که مدت ها به دنبال جیک و شری بود می جنگند و خود را به سیمونز می رسانند. سیمونز نیز به همراه همکاران خود به آن ها حمله و تیراندازی می کند. اما در همین بین فردی به طور مخفیانه آمپولی از «ویروس - سی» را به بدن سیمونز می زند و سیمونز تبدیل به یک هیولای بزرگ می شود. لیان و هلنا در روی ریل قطار در حال حرکت با سیمونز مقابله کرده و موفق به شکست وی می شوند. همه فکر می کنند که تمام ماجراها به پایان رسیده اما ناگهان موشکی وارد خاک چین شده و ویروس - سی را پخش می کند و دوباره تمام مردم دچار این ویروس می شوند. اینبار لیان و هلنا با کریس ردفیلد و پیرس نیوانس مواجه می شوند و با هم به دنبال این خواهند رفت تا بفهمند پشت پرده این ماجرا چه چیزی است، درنهایت وقتی که متوجه میشوند سیمونز هنوز زنده است، لیان و هلنا باکمک ایدا موفق میشوند اوراشکست دهند، ایدا هم درآخردر یک رم اطلاعات مربوطه را دراختیار لیان قرار می دهد.

... [مشاهده متن کامل]
کارگردانی این بازی را ایچیرو ساساکی، کارگردان دو عنوان رزیدنت ایول: طغیان و رزیدنت ایول: طغیان: پرونده ۲ و تهیه کنندگی این عنوان را یوشیاکی هیرابایاشی برعهده دارد.
بخش اول از ۲۴ دسامبر ۲۰۱۲ آغاز می شود. در شرق اروپا حملات تروریستی روی داده است. جیک مولر پسر آلبرت وسکر برای جلوگیری از این حملات به آنجا فرستاده می شود در این راه شری برکین از بازمانده های شهر راکون جیک را همراهی می کند. شری به جیک می گوید از آنجایی که تو پسر آلبرت وسکر هستی برای توقف تمام این ماجراها نیاز به خون تو است و جیک موافقت می کند تا با شری به جایی برود که از ادامه همه حملات جلوگیری کنند. ناگهان هیولای بزرگی نام آستاناک در این راه به این دو حمله می کند. شری و جیک چندین بار با آن مبارزه کرده اما این هیولا آنها را تا چین دنبال می کند. همزمان با این حملات کریس ردفیلد و پی یرس نیوانس نیز بخش دوم داستان را رغم می زنند. موجود شبیه سازی شده از ایدا وانگ به کریس و پیرس حمله کرده است و بیشتر اعضای گروه بی. اس. ای. ای توسط وی کشته می شوند و کریس و پیرس به کشور چین می روند تا وظیفه مقابله با «ویروس - سی» را داشته باشند.
بخش دیگری از داستان به شش ماه بعد و ۲۹ ژوئن ۲۰۱۳ برمی گردد. لیان اسکات کندی و هلنا هارپر مأمور محافظت از رئیس جمهور آمریکا آدام بنفورد هستند، که رئیس جمهور دچار حمله بیوتروریسمی می شود. لیان و هلنا به دنبال این هستند که چه کسی در پس پرده این حملات بیوتروریسمی قرار دارد تا انتقام خون رئیس جمهور را از وی بگیرند. لیان و هلنا متوجه می شوند که فردی که در حال حاضر کنترل تمامی نیروهای مبارز حملات بیوتروریسمی را برعهده دارد درک سیمونز است که خود بر خلاف چیزی که خیلی ها فکر می کنند در پشت حملات قرار دارد. لیان و هلنا به طور مخفیانه با فردی از داخل نیروهای دولتی راهی را برای رسیدن به سیمونز پیدا می کند تا اینکه متوجه می شود تمام این سره نخ ها به کشور چین برمی گردد. لیان و هلنا به چین می روند و متوجه می شوند که جیک و شری نیز در آنجا هستند. لیان، هلنا، شری و جیک در کنار هم در برابر هیولایی که مدت ها به دنبال جیک و شری بود می جنگند و خود را به سیمونز می رسانند. سیمونز نیز به همراه همکاران خود به آن ها حمله و تیراندازی می کند. اما در همین بین فردی به طور مخفیانه آمپولی از «ویروس - سی» را به بدن سیمونز می زند و سیمونز تبدیل به یک هیولای بزرگ می شود. لیان و هلنا در روی ریل قطار در حال حرکت با سیمونز مقابله کرده و موفق به شکست وی می شوند. همه فکر می کنند که تمام ماجراها به پایان رسیده اما ناگهان موشکی وارد خاک چین شده و ویروس - سی را پخش می کند و دوباره تمام مردم دچار این ویروس می شوند. اینبار لیان و هلنا با کریس ردفیلد و پیرس نیوانس مواجه می شوند و با هم به دنبال این خواهند رفت تا بفهمند پشت پرده این ماجرا چه چیزی است، درنهایت وقتی که متوجه میشوند سیمونز هنوز زنده است، لیان و هلنا باکمک ایدا موفق میشوند اوراشکست دهند، ایدا هم درآخردر یک رم اطلاعات مربوطه را دراختیار لیان قرار می دهد.
