رزونن رزن رزونمون رزونتون رزنتونه هامرزنیمن

پیشنهاد کاربران

رِزُونن، رِزِن، رِزُونِمون، رِزوُنتون، رِزُنتونه، هامَرزنیمن
در زبان لکی یعنی:رِزُونن :۱. ریز ریز، ریزش کردن، به ریزش واداشتن مثل برگ درخت یا غیره ، ۲. تکه تکه کردن و خرد کردن به قطعات کوچک، فعل بِرزِن یعنی: ریز ریز کن
...
[مشاهده متن کامل]

رِزِن:ویرانگر ، چیزی که باعث ریزش برگ و غیره می شود ، از پا در آوردن ، بنیاد کسی را از بیخ کندن
رِزُونِمون: ریز ریز کردیم
رِزوُنتون: ریز ریز و خرد کردید
رِزُنتونه: ریز ریز کرده اید
هامَرزنیمن: داریم ریز ریز ، ریز می کنیم
در چهل سرو آمده:
دَس بِردِم گِرتم مِچ پا بِزن
بیمار آزا کَر آزا را رِزِن
یعنی : آخرش زن گرفتم و ازدواج کردم
زن که بیمار را شفامیدهد در وصال و در فراق آدم سالم از پا در می آد ، مثل برگ درخت می ریزه آدم سالم

بپرس