رزوئیه

قسمت بزرگی را دشت بر نامیده و دیگر قسمت ها همچون رودخانه بر و دشت مسافر آباد و دژ علیا و دژ سفلا . . . این نام گذاری در زمان مظفر الدین شاه انجام شده و امروزه بعضی از این نام گذاری ها و جود ندارد. روزئیه محل دفن همسر سیف الله خان می باشد و این از نام ارزوئیه بافت کرمان گرفته شده است و پریزاد همسر جوان سیف الله خان در آن بیابان دفن شد و اقوامش به همین علت نام آن را رزوئیه گذاشتن و رزوئیه به معنی غم و مصیب است. درود بر این آخرین سادات حکمران لارستان که در مقابل دستور محمدی شاه قاجار و قوام حاکم فارس ایستاد و به لار که سید عبدالحسین لاری آن را گرفته بود حمل نکرد و هنگامی که نصر الدله قوام به لار حمله کرد با ارتش ترک و عرب خود سید لاری با چند تن به نزد سیف الله خان حکمران لارستان آمد چون همه حاکمان بندر لنگه و بستک و بندرعباس و غیر سید را نپذبرفتند و اعلام حمایت و اطاعت از قوام داشتند ولی سیف الله خان بدون ترس بار ارتش خود که فوج کمره بود در اطاعت سید لار در آمد و سیف الله خان با ثروت در راه سید خرج کرد بیش از بیست هزار نفر ر ا آموزش نظامی داد و منطقه ای که خالی از سکنه بود به نامه های گرو و کم کردان و پله ای ( جمیعتی که امروز در این مناطق هستند خواجه هایی هستند که از ماشنگی در زمان احمد شاه بیرون شده اند در ضمن مردم آن روستانها قرمان خود سیف الله خان را نمی شناسند ) بوده است حتی اگر شما به آن مناطق برید و سوال کنید انبار سیف الله چیست می گویند دو انبار داشته که پر از اسلحه بوده است و اگر سوال کنید دشت بز کجاست بیشتر مردم آنجا نمی دانند ولی پاسگاه آن می داند و می توانید آدرس گرو را بگیرید و سنگرهایی که یاران سیف الله خان ساخته بودند ولی امروز کسی نیست جلوی آن را بگیرد مردم خراب نکنند و اگر به روستای کردی شیرازی بروید می توانید سنگر های ساخته شده توسط فوج کمره سیف الله خان که اکثر آنها لر های شیراز و از اهالی روستای کمره بروجرد بودند ولی امروز مردم کردی شیرازی می گویند این سنگرهای زکی خان است بله قوام نام سیف الله خان امیر پنجه لترستان را از روی زمین پاک کرد و اگر شما به زیارت نور دید که اسم واقعی آن نور دید است بروید و به سمت پله ای و کم کردان نگاه کنید می بینید که خداوند هرگز نام سیف الله خان را پاک نکرده است این زیات جایی است که در آن زمان مردان سیف الله خان دید بانی انجام می دادند و چون سیف الله خان یاران مورد اعتمادش سید و سادات بودند که در آن نقاط نگاهبانی می دادند و این زیارت به خواب مردم آنجا آمد و زیارتی ساختند به نام میر دیده که متاسفانه حال آن را نور دیده می خوانند . . . پس خداوند هرگز نمی گذارد نام نیک فراموش شود ( سادات هرگز نمی میرند ) با امید آنکه روزی تاریخ مشورطه و نام نیک این مرد را به برد.

که می دانیم سرزمین سبعه که در جنوب کرمان بوده است طبق قانون قاجاریه قوانین خواص خود را داشته است و لذا کسی از مردم کرمان حق ورود به این سر زمین را نداشته است و بلعکس . لذا با این ازدواج همسر از موقعیت استفاده کرده و قدر حاکم را بدست می گیرد و حاکم به تجارت می پردازد و این باعث می شود مردم بافت و ارزوئیه به این سرزمین افسانه ای وارد شوند و همسر از برادران و اقوام در حکومت سیف الله خان استفاده کرد و آنها نیز انتقام خود را از مردم سبعه می گرفتند بطوری که بیشتر کانتران لاری سیف الله خان را به بهانه های واهی عوض کردند و از نوکران و تفنگچیان خود بر آن منصب ها گماردند تا روزی که حسین میرزا فرمان فرمای کرمان در زمانی که قدرت زیادی در حکومت احمد شاه بدست آورد و از ضعف حکومت مرکزی سوئ استفاده کرد و چشم طمه به جنوب کرمان انداخت لشکری برای گرفتند آن سرزمینهای سر سبز فرستاد و چون در آن زمان فارس فرمان فرما یا حاکمی نداشت پس سیف الله خان به فرمانده لشکرش دستور داد ارتشی تشکیل و جلوی آن حمله را بگیرند پس هنگامی که آن دولشکر به هم رسیدند بسیار تعجب کردند و به هم گفتند ما کرمانی هستم و شما ارتش سیف الله خان نیز کرمانی هستید بیاید با هم سیاست کنیم و جنگ را کنار بگذاریم لذا بین آن فرماندهان سیاست حاکم می شوند و آنها به این نتیجه می رسند که حسین میرزا نوه ناصردین شاه است و همسرش نیز دختر مظفر الدین شاه است و خود در تار و پود قدرت ایران ریشه دوانده است در حالی که سیف الله خان امیر پنجه لارستان فرزند احمد خان فرزند حسین خان و از حکمرانان لارستانی است که بصورت موروثی حاکمران بوده است از عموزاده های نصیرخان لاری است و از زمان آنان تا کنون نسل اندر نسل حکمران لارستانی بوده اند و امروز دیگر فارس حاکم ندار د و لار قدرت ندارد تا چه رسد به ایشان پس تصمیم گرفتند از سیف الله خان بخواهند که خود را از حکومت کنار بکشد و فرزندش که 10 ساله یا 11 ساله بوده بدست گیرد . . . پس از این ما چرا کشکر حسین میرزا از سیف الله خان خواست که محل حکومتش که در باغ ملک ( ناز دشت فعلی ) بود ترک کند لذا سیف الله خان از باغ ملک بیرون رفت و به جایی رفت که انبار هایی داشت و این نقط خارج از آبادی ها بود و در آن جا همسرش از اشتباهی که در سپردند قدرت و دخالت برادرانش و اقوامش در حکومت و سرنوشت بد سکته کرد و آن زن جوان جان داد و در آن موقع برادران و کلیه کلانتران در آن نقط بیابان جمع شدن و مراسم دفن خواهرشان گرفتند و نام آن نقط را رزوئیه گذاشتند به معنی خواهر ارزوئیه ، چون خواهرشان از متولد ارزوئیه بود و در این بیابان بخاک سپردند و قرار شد هرگز کسی این راز بد شوم را فاش نکند پس داستان کلانتران لاری از زمان شاه ابراهیم خان لاری و نصیرخان لاری تا کنون در رازهای این خانواده پنهان شده است با امید این یک روزی که یک نفر از خانواده سیف الله خان امیر پنجه لارستان پیدا شود و داستانهای کلانتران لاری را در استان هرمزگان بنویسد