رزمیدن


معنی انگلیسی:
battle, skirmish

پیشنهاد کاربران

رزم پیمودن ؛رزم کردن :
مرا نیز هنگام آسودن است
ترا رزم بدخواه پیمودنست.
فردوسی.
جنگ کردن. جنگیدن. نبرد کردن:
چو رزم راندی بر کام خویشتن یک چندبه بزم نیز طرب جوی و کام خویش بران.
امیرمعزی.

بپرس