رزم خواه گردیدن. [ رَ خوا / خا گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) رزمخواه گشتن. جنگجو گردیدن. جنگجویی نمودن. قصد جنگ کردن. آهنگ نبرد نمودن : زند بر در شهر خوارزم گاه ابا شیده گردد همی رزمخواه.فردوسی.و رجوع به رزمخواه و رزمخواه شدن شود.