رزم خواه شدن. [ رَ خوا / خا ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) به جنگ گراییدن. به جنگ روی آوردن. آهنگ جنگ و قتال کردن. روی آور شدن به قصد جنگ : بهر سو که قارن شدی رزمخواه فروریختی خون در آن رزمگاه.فردوسی.همی گفت اگر من فرستم سپاه سر او بگردد شود رزمخواه.فردوسی.و رجوع به رزمخواه و رزمخواه گردیدن شود.