رزم جستن. [ رَ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب )جنگ طلبیدن. جنگ خواستن. رزمجویی کردن : بدو گفت شاه ای خردمند پوربرادر همی رزم جوید تو سور.فردوسی.تهمتن بدو گفت کای شهریارترا رزم جستن نیاید بکار.فردوسی.