( رزم آوردن ) رزم آوردن. [ رَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) جنگ کردن. رزم کردن. جنگیدن. نبرد کردن : نباشد امیدم سرای دگرنباید که رزم آورم با پدر.فردوسی.بر آنم میاور که عزم آورم به هم پنجه ای باتو رزم آورم.نظامی.