رزم افکن

لغت نامه دهخدا

رزم افکن. [ رَ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) کنایه از جنگی و مبارز. رزم دیده. رزم خواه. رزم ساز. رزم یوز. ( آنندراج ). غازی و مبارز. ( ناظم الاطباء ). رزمجو. رزمجوی. رزم آزموده. رزم آرا :
پسند آمدش گفت اینک سپاه
سواران رزم افکن و کینه خواه.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

کنایه از جنگی و مبارز رزم دیده

پیشنهاد کاربران

بپرس