رزم افکن. [ رَ اَ ک َ ] ( نف مرکب ) کنایه از جنگی و مبارز. رزم دیده. رزم خواه. رزم ساز. رزم یوز. ( آنندراج ). غازی و مبارز. ( ناظم الاطباء ). رزمجو. رزمجوی. رزم آزموده. رزم آرا : پسند آمدش گفت اینک سپاه سواران رزم افکن و کینه خواه.فردوسی.