( رزم آزمود ) رزم آزمود. [ رَ آ زْ / زِ ] ( ن مف مرکب ) مخفف رزم آزموده. رزم آزما. جنگ آزموده. رجوع به مترادفات کلمه شود. || ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) رزم آزمودگی. ( یادداشت مؤلف ) : که گردی چو سهراب دیگر نبودبه زور و به مردی و رزم آزمود.فردوسی.