رزرو

/rezerv/

مترادف رزرو: پس انداز، ذخیره، یدکی

برابر پارسی: اندوخته

معنی انگلیسی:
backup, booking, stand-in, second-string

لغت نامه دهخدا

رزرو. [ رِ زِرْوْ ] ( فرانسوی ، اِ ) اندوخته. ( فرهنگ فارسی معین ) ( لغات فرهنگستان ). ذخیره. ( یادداشت مؤلف ) ( فرهنگ فارسی معین ). || یدکی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

اندوخته، ذخیره، پس انداز
( اسم ) ۱ - ذخیره پس انداز . ۲ - یدکی . توضیح : احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است .

فرهنگ معین

(رِ زِ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - یدک . ۲ - (در بازی های تی می ) بازیکنی که در مواقع لزوم با نظر مربی جانشین بازیکن اصلی تیم شود. ذخیره (فره ). ۳ - آن چه که برای استفادة کسی کنار گذاشته می شود.

فرهنگ عمید

اندوخته، ذخیره، پس انداز.

واژه نامه بختیاریکا

( رَزِرو ) گیاهیست سیاه رنگ انگور مانند و تلخ

جدول کلمات

ذخیره

فارسی به عربی

احتیاط

پیشنهاد کاربران

پیش سفارش= pre - order
برای این واژه میشه به کلمه های دیگر زباان ها مثل booking فکر کرد و از اون الهام گرفت. مثلا دفترِش. البته این حتی یک پیشنهاد هم نیست بلکه تنها یک بازی فکری برای ساخت واژگان است.
سلام علیکم
حقیقت این است که استعمال واژه: "رِزِرو" در زبان فارسی خیلی سهل و روان نبوده و نوع لحن و آوای آن بخصوص بخاطر اجتماع ساکنَینِ دو حرف آخر یعنی: ( ر - و ) مشکل است.
درنتیجه بکاربردن تعبیرهایی چون: نوبت گرفتن، وقت گرفتن، ذخیره کردن و سفارش دادن. خیلی راحت تر است و از سهولت بیشتری برخوردار میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

پیش سفارش preorder یا پیش خرید می شود، که در نگرش من یک گونه reserve و book کردن است.

پیشدار نمی شود چون پیشدار یک گونه سرباز یا نگهبان است، هرکسی که پیشداری می کند است.
پیش همان جلو عربی است، پیشدار = جلودار
...
[مشاهده متن کامل]

پیشدار، پیشرو، پیشاهنگ، پرچمدار…
شما خواستید چم دیگر ” پیش” را که گزشته هست بکار ببرید، ولی باید هوشیار باشید که این واژه دو برداشت دارد.
مانند خاستگاه و خواستگاه. خاستگاه کوتاه برخاست گاه است، و خواستگاه همان خواست گاه است. یکی جای هست که از آن برخاستید و آغاز کردید، دگر جای هست که می خواهید به آن برسید ( آماجگاه ) .

واژه برساخته "پیشدار" میتونه برابر خوبی باشه به معنی از پیش داشتن یا از پیش صاحب و مالک شدن
البته برابر دلنشین و گیراتر واژه "پیشمند" است که همان معنی "پیشدار" رو می نماید.
واژه رزرو
معادل ابجد 413
تعداد حروف 4
تلفظ rezerv
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [فرانسوی: r�serve]
مختصات ( در بازی های تی می )
آواشناسی rezerv
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
زاپاس
با اینکه "پیش سفارش" کمی درازدامن است ولی سپاس از دوستانی که پیشنهاد کردند. 🙏🙏
جا گرفتن به جای رزرو کردن،
واژه " اندوخته" هم به جای رزرو، کمابیش درخور است.
شوربختانه برگردان این واژه لاتین که اندوخته است در بالا نوشته شده ولی برابر پارسی آن در زیر نوشته شده است.
رزرو = پیش سفارش
رزرو کردن = پیش سفارش دادن
هماهنگ کردن
نوبت گرفتن
هماهنگ
نوبت گرفتن برای سکونت در جایی برای مدت کوتاه مانند هتل و. .
مثال:من یک رزرو در هتل بهاران داشتم.

رزرو
از پیش گرفتن ، کنار گذاشتن، بازاندازی ،
از پیش نگهداشتن، گُذرانگهداشتن
رزرو وقت:نوبت گرفتن، رزرو مکان مثل رزرو هتل :توافق بین دو نفر برای استفاده از مکانی در آینده ی عموما نزدیک از قبل
گُلگِرفت
جایی یا مکانی که از قبل برای استفاده شخصی تعیین شده باشد.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس