رزداق

لغت نامه دهخدا

رزداق. [ رُ ] ( معرب ، اِ ) معرب روستا. ( ازمنتهی الارب ). روستا. رستاق. ج ، رزادیق. رستاق. رزتاق. معرب روستا. ( ناظم الاطباء ) ( از المعرب جوالیقی ص 375 ) ( دهار ). روستاق. و رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) روستا ده قریه .
معرب روستا روستا رستاق

پیشنهاد کاربران

بپرس