رزد. [ رَ] ( ص ) رژد. شکم پرست و پرخور و شکم خواره. ( از ناظم الاطباء ). پرخور و شکم خوار را گویند. ( آنندراج ) ( برهان ). شکم خوار. ( انجمن آرا ).بسیارخواره را گویند. ( فرهنگ سروری ). شکم باره. ( یادداشت مؤلف ). اکول و بسیارخوار. ( از شعوری ج 2 ص 4 ). ورجوع به رژد شود. || ( اِ ) بسیارخواری. ( فرهنگ رشیدی ) : ز دیدار خیزد همه آرزوز چشم است گویند رزد گلو.ابوشکور بلخی.
( صفت ) ۱ - بسیار خوار پر خور اکول . ۲ - حریص .شکم پرست و پرخور و شکم خواره پرخور و شکم خوار را گویند .