رزتاق

لغت نامه دهخدا

رزتاق. [ رُ ] ( معرب ، اِ ) رُزْداق. رستاق. معرب روستا.رجوع به مترادفات کلمه و المعرب جوالیقی ص 75 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس