رذالت
/rezAlat/
مترادف رذالت: پست فطرتی، پستی، دنائت، شرارت، فرومایگی، ناکسی، نانجیبی
برابر پارسی: فرومایگی، بدگوهری، ناکسی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- رذالت داشتن ؛ ناکس و فرومایه بودن و پست فطرت بودن. ( ناظم الاطباء ).
رذالة. [ رَ ل َ ] ( ع مص ) ناکس شدن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر اللغة زوزنی ) ( از متن اللغة ). دون و فرومایه گردیدن. ( ناظم الاطباء ). ناکس و فرومایه شدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رذیل شدن. رُذولة. ( از اقرب الموارد ). ناکس و فرومایه شدن ، کما فی القاموس و المنتخب ، در این صورت اگر بقیاس زید عدل مصدر به معنی صفت گرفته به معنی ناکس و فرومایه گویند جایز باشد چنانچه در مدار بضم و در کشف به فتح است. و رزالة به کسر اول و زای هوز چنانچه شهرت گرفته به این معنی درهیچ کتاب یافته نشد. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || ( اِمص ) ناکسی و فرومایگی. ( ناظم الاطباء ).
رذالة. [ رُ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) رُذال. آن که بهتر و جَیّد آن را گرفته باشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ردی. مقابل خیاره. ( یادداشت مؤلف ). آنچه جَیّد آنرا گرفته باشند و تباه و ناسره آن مانده باشد و رذاله هر چیزی بدترین آن است. ج ، رُذالات. ( از اقرب الموارد ). ثفل چیزی که خلاصه آن از او کشیده باشند. ( آنندراج ). || مجازاً به معنی ناکس و فرومایه. ( از آنندراج ) : بلی رذاله لوم و فضاله ٔشوم که در کرمان بازمانده اند تا به رعیتی پادشاه و صحرانشینی قانع بودند. ( المضاف الی بدایع الازمان ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) فرومایگی ناکسی پستی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
رذالت
خاتوله، رذالت، خبط، سفلگی، نابکاری
رذالت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نامردی
پست فطرت، پست