ردیابی کردن


معنی انگلیسی:
trace, track, trail

مترادف ها

trace (فعل)
ضبط کردن، کشیدن، دنبال کردن، رسم کردن، پی بردن به، ترسیم کردن، ردیابی کردن، اثر گذاشتن، پی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس