ردن

لغت نامه دهخدا

ردن. [ رَ ] ( ع اِ ) آواز کوفتن سلاح بر یکدیگر. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

ردن. [ رَ ] ( ع مص ) دود کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || برهم نهادن کالا. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ). بر یکدیگر نهادن رخت. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || برهم تافتن.( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فعل آن از ضرب و نصر ) ( ناظم الاطباء ). رشتن زن بر دوک. ( از اقرب الموارد ).

ردن. [ رَ دَ ] ( ع اِ ) تنکی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || پوست که با بچه بیرون آید در وقت زادن. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). پوست تنک که در وی شتربچه وقت زادن و بیرون آمدن از رحم درکشیده شده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || خز. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). || ریسمان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

ردن. [ رَ دَ ] ( ع مص ) پراگرفتن و درکشیده شدن پوست بر اندام. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درکشیده شدن و منقبض شدن پوست. ( از اقرب الموارد ). ترنجیدن پوست بر اندام. چروکیدن و چروکیده شدن.

ردن. [ رُ ] ( ع اِ ) تریز و بن آستین. ج ، اَردان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سر آستین. ( دهار ). بن آستین و عرب طلا و نقره خود را در آن می گذارند. حریری گفته : «اذا ثقل ردنی خف علی َّ ان اکفل ابنی ». ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) نرم و لغزان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

پیکر تراش فرانسوی (و.پاریس ۱۸۴٠ ف. ۱۹۱۷ م . ) هنرمند رالیست و توانا . آثار مهم او عبارتند از کارد سن پیر و بورژواهای کاله بوسه متفکر دروازه دوزخ بالزاک (متعدد ) هوگو ( متعدد ). مومزه وی در پاریس مشحون از بدایع آثار اوست . ردن با وجود آنکه با استادان پیکر تراش عصر خود ظاهرا مباینت دارد از کارپو و حتی از رود تبعیت کرده و باین ترتیب بقواعد قدیم هنر فرانسه علاقه خود را نشان داده است . تا مدتی کسی باثار وی توجهی نداشت بلکه مورد انتقاد عده ای از منقدان قرار گرفت ولی بعدها کارهای او مورد تحسین و توجه بسیار واقع شد چنانکه پول ویتری مینویسد : (( صنعت ابتکار و قوت کامل و آثار حیات که از مجسمه های کار ردن اغلب نمایانست مردم را بخود جلب مینماید . ) )از جمله آثار اوست : عصر مفرغ رستا خیز.تهور و ذوق حساس این هنرمند با اصول و قواعد وفق نمیداد. آثار وی مجموعه ایست که از تماشای آنها همه کس محفوظ میشود .او سعی میکرد کاملا حرکات و وجنات شخص را مجسم سازد بهمین جهت بظرافت اندام و زیبایی مجسمه توجهی نداشت بلکه میخواست با نمایاندن عضلات منقبض خستگی دماغی و بوسیله وضع چهره شهوات درونی صاحب مجسمه را معلوم و نشان دهد.از سوی دیگر مجسمه های وی رمزی و هر یک نشانه انموذج مطلبی بود . ردن بیشتر متوجه سادگی کار بود و بقدری در این راه افراط میکرد که از بخشی از آثارش که ظاهرا ناتمام بنظر می آمد فکر او کاملا آشکار میشد .
( اسم ) بن آستین و تریز جمع اردان.
پراگرفتن و در کشیده شدن پوست بر اندام

فرهنگ معین

(رُ ) [ ع . ] (اِ. ) بن آستین و تریز. ج . ادان .

واژه نامه بختیاریکا

( رَدِن ) رفتن

دانشنامه عمومی

ردن ( به فرانسوی: Réding ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Sarrebourg واقع شده است. [ ۱]
ردن ۱۱٫۶۱ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۳۳۷ نفر جمعیت دارد و ۲۶۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس ردنعکس ردن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس