ردد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵۹(بار)
ردّ به معنی بر گرداندن است. خواه برگرداندن ذات شییء باشد مثل . . و خ.اه برگرداندن حالت باشد نحو . و مثل . تررّدد یعنی رفت و آمد پی در پی (مجمع) مراد از آن گاهی تحیر در کار است . یعنی قلوبشان مضطرب گردید و در اضطرابشان متحیر و سر گردانند. ارتداد یعنی برگشتن . به عقب و حالت اوّلیه بر نگردید از زیانکاران میشوید. همچنین است ارتدار معروف که بر گشتن از دین است نحو . مرّد مصدر میمی است به معنی برگرداندن (صحاح - اقرب) ولی در قرآن لازم نیز آمده است نحو . راستی بازگشت ما به سوی خداست. در آیاتی نظیر . ممکن به معنی بازگشت و یا باز گرداندن باشد. مردود اسم مفعول است یعنی بازگشت شده !. * . درباره مرجع ضمیر «ایدیهم و افواههم» چند قول هست به نظر میآید که هر دو راجع به «رسل» است یعنی مردم دست پیامبران را بدهانشان برگرداندند یعنی بگفته آنها بی اعتنا شدند گفتن آنها با نگفتن یکسان شد همچنین است اگر ضمیر اوّلی به مردم و دوّمی برسل برگردد، پس از نظر فوق دیدیم المیزان نیز هر دو ضمیر را به رسل برگردانده و گوید: آن کنایه است از اینکه پیامبران را بر سکوت و خودداری از تکلّم واداشتند گوئی دست پیامبران را گرفته بدهانشان گذاشتند و اعلام کردند که باید ساکت شوید... *. ارتداد را در آیه عود گفتهاند یعنی برگشت و بینا شد. رجوع شود به «بیض». . یعنی بر آثار راهی که آمده بودند برگشتند. *. طبرسی نقل میکند: چون آن حضرت بعد از خروج از مکه به جحفه رسید به مکّه اشتیاق پیدا کرد جبرئیل آمد و گفت: آیا به شهر و زادگاه خود مشتاق شدهای فرمود آری جبرئیل آیه فوق را خواند (که وعده رجوع به مکّه است) آنگاه از قتیبی نقل میکند: شهر را معاد گویند زیرا که شخص در شهرها مسافرت کرده سپس به آن برمیگردد. معاد در آیه اسم مکان است. به عقیده المیزان مراد از آن مکّه و تنکیر برای عظمت و بزرگی عود است یعنی برگشتن تو به مکّه برگشت بزرگی است نه آنطور که از آن خارج شدهای. آن حضرت در حال خوف و مخفیانه از مکّه خارج شد و فاتح و مظّفر بر آن بازگشت. و چون این آیه بعد از داستان فرار موسی از مصر و برگشتن پس از بعثت آمده لذا ظاهراً به آن حضرت نوید میدهد که تو هم پس از خروج از مکّه به صورت مطلوبی به آنجا بر خواهی گشت.
ردّ به معنی بر گرداندن است. خواه برگرداندن ذات شییء باشد مثل . . و خ.اه برگرداندن حالت باشد نحو . و مثل . تررّدد یعنی رفت و آمد پی در پی (مجمع) مراد از آن گاهی تحیر در کار است . یعنی قلوبشان مضطرب گردید و در اضطرابشان متحیر و سر گردانند. ارتداد یعنی برگشتن . به عقب و حالت اوّلیه بر نگردید از زیانکاران میشوید. همچنین است ارتدار معروف که بر گشتن از دین است نحو . مرّد مصدر میمی است به معنی برگرداندن (صحاح - اقرب) ولی در قرآن لازم نیز آمده است نحو . راستی بازگشت ما به سوی خداست. در آیاتی نظیر . ممکن به معنی بازگشت و یا باز گرداندن باشد. مردود اسم مفعول است یعنی بازگشت شده !. * . درباره مرجع ضمیر «ایدیهم و افواههم» چند قول هست به نظر میآید که هر دو راجع به «رسل» است یعنی مردم دست پیامبران را بدهانشان برگرداندند یعنی بگفته آنها بی اعتنا شدند گفتن آنها با نگفتن یکسان شد همچنین است اگر ضمیر اوّلی به مردم و دوّمی برسل برگردد، پس از نظر فوق دیدیم المیزان نیز هر دو ضمیر را به رسل برگردانده و گوید: آن کنایه است از اینکه پیامبران را بر سکوت و خودداری از تکلّم واداشتند گوئی دست پیامبران را گرفته بدهانشان گذاشتند و اعلام کردند که باید ساکت شوید... *. ارتداد را در آیه عود گفتهاند یعنی برگشت و بینا شد. رجوع شود به «بیض». . یعنی بر آثار راهی که آمده بودند برگشتند. *. طبرسی نقل میکند: چون آن حضرت بعد از خروج از مکه به جحفه رسید به مکّه اشتیاق پیدا کرد جبرئیل آمد و گفت: آیا به شهر و زادگاه خود مشتاق شدهای فرمود آری جبرئیل آیه فوق را خواند (که وعده رجوع به مکّه است) آنگاه از قتیبی نقل میکند: شهر را معاد گویند زیرا که شخص در شهرها مسافرت کرده سپس به آن برمیگردد. معاد در آیه اسم مکان است. به عقیده المیزان مراد از آن مکّه و تنکیر برای عظمت و بزرگی عود است یعنی برگشتن تو به مکّه برگشت بزرگی است نه آنطور که از آن خارج شدهای. آن حضرت در حال خوف و مخفیانه از مکّه خارج شد و فاتح و مظّفر بر آن بازگشت. و چون این آیه بعد از داستان فرار موسی از مصر و برگشتن پس از بعثت آمده لذا ظاهراً به آن حضرت نوید میدهد که تو هم پس از خروج از مکّه به صورت مطلوبی به آنجا بر خواهی گشت.
wikialkb: ریشه_ردد
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید