ردافی. [ رُ فا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ردیف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال : و جاؤا ردافی ؛ ای یتبع بعضهم بعضاً. ( منتهی الارب ). || سپس سوار نشیننده. واحد و جمع در آن یکسان است. || سرودگویان شتر. حُداة. || یاری گران. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).