ردافت

لغت نامه دهخدا

ردافت. [ رِ ف َ ] ( ع اِمص ) ردافة. کار ردیفی ملک مانند خلافت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خلافت از «ردف » و آن لقب خلیفه های ملک حیره بوده است. ( مفاتیح العلوم ). و رجوع به ردافة شود.

ردافة. [ رِ ف َ ] ( ع اِمص ) ردافت. اسم است از ارداف پادشاهان در جاهلیت و آن چنین بوده که شاه هر جا می نشسته رِدف در سمت راست او می نشسته و همینکه پادشاه می نوشید او پیش از مردم می نوشیدو آنگاه که پادشاه به جنگی می رفت ردف در جای او می نشست و تا بازگشت شاه خلیفه او بود و وقتی که لشکریان شاه برمی گشتند ردف مِرباع ( یک چهارم غنیمت ) را از آنان می گرفت. جریر گفته است : «ربعنا و رادفنا الملوک ». ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ردافت و رِدف شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس