رد گم رمانی است به قلم آلخو کارپانتیه که در دههٔ پنجاه میلادی منتشر شد و از لحظهٔ انتشارش تا کنون به بیش از بیست زبان ترجمه شده است. [ ۱]
کتاب رد گم را پدر ادبیات مدرن آمریکای لاتین نامیده اند و منتقدان می گویند نمونهٔ اولیهٔ موضوعات محوری بسیاری آثار برجستهٔ دورهٔ شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین که پس از رد گم تحریر شد، در این کتاب مشهود است. [ ۲]
فصل های آغازین کتاب، توصیف محیط و شخصیت های از خود بیگانه است. همسر راوی بازیگر نمایشی است که هیچ گاه پایان نمی یابد: «امشب هزاروپانصدمین اجرا بود. تبصره ای مبنی بر تکرارِ بدون محدودیت اجرا در قرارداد بازیگران منظور شده بود و راه گریز نداشتند چون نمایش را به مدیریت حرفه ای سپرده بودند و این مشارکت سخاوت مندانه و پُرنشاط را به سرمایه گذاری تجاری کلان تبدیل کرده بودند. روث این نمایش نامه را نه راه گریزی، دروازه ای به دنیای لایتناهی نمایش، بلکه جزیره ای می دید که نمی توان از آن گریخت». [ ۴] شغل راوی نیز که آهنگ ساز، محقق موسیقی و سازشناسی خبره است، سبب هراس و بیزاری او از وضعیت زندگی اش شده است: «آنچه مایه هراسم می شد نه گذر سالیان که شتاب بیهوده گذر سالیان بود. دورانی بود که جنگ کار آهنگ سازی کانتاتای بلندپروازانه ام را بر پرومته از بندرسته مختل کرده بود. وقتی از جنگ بازگشتم حسم آن قدر فرق کرده بود که پره لود و پیش نویس اول صحنه های ابتدایی را، که تمام کرده بودم، بسته بندی شده سرجاشان در گنجه باقی گذاشتم، خود را رها کردم و درعوض در صنعت موسیقی سینما و رادیو غرق شدم. لابد با شور و شوق جانانه ای که در دفاع از این هنرهای قرن نشان می دادم و اصرار به این عقیده که چشم آهنگ ساز را به چشم اندازهای بی کران باز می کند، می خواستم احساس گناهم را از کنارگذاشتن کارم تخفیف دهم و همکاری ام را با این تشکیلات تجاری توجیه کنم، زیرا من و روث با این فرار ماهیت انسانی متعالی خود را از بین برده بودیم». [ ۵]
قهرمان رمان در ادامه، با دریافت پیشنهاد کار از سوی موزه دار برای پیداکردن سازهای ابتدایی در میان قبایل بومی آمریکای لاتین، سفری هستی شناختی را آغاز می کند و خواننده کتاب وارد دنیایی جدید می شود. ساختار رمان همراه با این سفر هستی شناسانه حالتی غنایی به خود می گیرد. قهرمان رمان در سفری از زمان حال به سوی مرحله آغازین تکامل بشری است: به سوی ماهیت انسانی متعالی. فاصله گیری متن از هستی پیش پاافتاده نوعی دهن کجی در برابر شی وارگی جهان و سلطه کالا بر انسان است. سلطه ای که از ابتدای دوران مدرن به نیروی مسلط بر زندگی بدل شده است. راوی، قهرمان و ضدقهرمان رمان، در این سفر هستی شناختی از مواجهه با نمودهای اگزیستانسیالیستی و سورئالیستی حاکم بر غربِ میان دو جنگ جهانی به مواجهه با انسان هایی می رسد که رابطه شان با طبیعت تحریف نشده است و وحدت یونانی سوژه و ابژه را می توان در رفتارهاشان نظاره کرد. همان طور که کارپانتیه در یک مصاحبه می گوید: «در جنگل به سختی می توان انسانی میان مایه یافت. همواره میان شان انسانیتی دیده ام که هرگز بین اگزیستانسیالیست ها به چشمم نخورده است، یعنی همان الگوهای به شدت باب روز کسانی که در پیروی از نمونه ای پافشاری می کنند که از مدت ها پیش در اروپا رو به موت است». [ ۶]

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکتاب رد گم را پدر ادبیات مدرن آمریکای لاتین نامیده اند و منتقدان می گویند نمونهٔ اولیهٔ موضوعات محوری بسیاری آثار برجستهٔ دورهٔ شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین که پس از رد گم تحریر شد، در این کتاب مشهود است. [ ۲]
فصل های آغازین کتاب، توصیف محیط و شخصیت های از خود بیگانه است. همسر راوی بازیگر نمایشی است که هیچ گاه پایان نمی یابد: «امشب هزاروپانصدمین اجرا بود. تبصره ای مبنی بر تکرارِ بدون محدودیت اجرا در قرارداد بازیگران منظور شده بود و راه گریز نداشتند چون نمایش را به مدیریت حرفه ای سپرده بودند و این مشارکت سخاوت مندانه و پُرنشاط را به سرمایه گذاری تجاری کلان تبدیل کرده بودند. روث این نمایش نامه را نه راه گریزی، دروازه ای به دنیای لایتناهی نمایش، بلکه جزیره ای می دید که نمی توان از آن گریخت». [ ۴] شغل راوی نیز که آهنگ ساز، محقق موسیقی و سازشناسی خبره است، سبب هراس و بیزاری او از وضعیت زندگی اش شده است: «آنچه مایه هراسم می شد نه گذر سالیان که شتاب بیهوده گذر سالیان بود. دورانی بود که جنگ کار آهنگ سازی کانتاتای بلندپروازانه ام را بر پرومته از بندرسته مختل کرده بود. وقتی از جنگ بازگشتم حسم آن قدر فرق کرده بود که پره لود و پیش نویس اول صحنه های ابتدایی را، که تمام کرده بودم، بسته بندی شده سرجاشان در گنجه باقی گذاشتم، خود را رها کردم و درعوض در صنعت موسیقی سینما و رادیو غرق شدم. لابد با شور و شوق جانانه ای که در دفاع از این هنرهای قرن نشان می دادم و اصرار به این عقیده که چشم آهنگ ساز را به چشم اندازهای بی کران باز می کند، می خواستم احساس گناهم را از کنارگذاشتن کارم تخفیف دهم و همکاری ام را با این تشکیلات تجاری توجیه کنم، زیرا من و روث با این فرار ماهیت انسانی متعالی خود را از بین برده بودیم». [ ۵]
قهرمان رمان در ادامه، با دریافت پیشنهاد کار از سوی موزه دار برای پیداکردن سازهای ابتدایی در میان قبایل بومی آمریکای لاتین، سفری هستی شناختی را آغاز می کند و خواننده کتاب وارد دنیایی جدید می شود. ساختار رمان همراه با این سفر هستی شناسانه حالتی غنایی به خود می گیرد. قهرمان رمان در سفری از زمان حال به سوی مرحله آغازین تکامل بشری است: به سوی ماهیت انسانی متعالی. فاصله گیری متن از هستی پیش پاافتاده نوعی دهن کجی در برابر شی وارگی جهان و سلطه کالا بر انسان است. سلطه ای که از ابتدای دوران مدرن به نیروی مسلط بر زندگی بدل شده است. راوی، قهرمان و ضدقهرمان رمان، در این سفر هستی شناختی از مواجهه با نمودهای اگزیستانسیالیستی و سورئالیستی حاکم بر غربِ میان دو جنگ جهانی به مواجهه با انسان هایی می رسد که رابطه شان با طبیعت تحریف نشده است و وحدت یونانی سوژه و ابژه را می توان در رفتارهاشان نظاره کرد. همان طور که کارپانتیه در یک مصاحبه می گوید: «در جنگل به سختی می توان انسانی میان مایه یافت. همواره میان شان انسانیتی دیده ام که هرگز بین اگزیستانسیالیست ها به چشمم نخورده است، یعنی همان الگوهای به شدت باب روز کسانی که در پیروی از نمونه ای پافشاری می کنند که از مدت ها پیش در اروپا رو به موت است». [ ۶]


wiki: رد گم