ردگشته. [ رَ گ َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) قبول نشده. مردود. ردشده. رانده شده. دورشده. مطرود : گرچه ز فرمان تو بگذشته ام رد مکن کز همه ردگشته ام.نظامی.و رجوع به رد گشتن شود.