رد پا
/raddepA/
مترادف رد پا: اثر، پی، رد، نقش پا
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
رد، اثر، نشان، طرح، مقدار ناچیز، جای پا، رد پا، مقدار کم
حدود، محوطه، ترتیب، رانش، سلسله، ردیف، رد پا، تک، امتداد، سفر و گردش
باند فرودگاه، راهرو، مجرا، رد پا
عطر، رایحه، بو، خوشبویی، ادراک، رد پا، پی
راه، اثر، نشان، خط، باریکه، زنجیر، لبه، جاده، تسلسل، توالی، شیار، مسیر، رد پا، مسابقه دویدن، خط اهن، خط راه آهن
قدم، جای پا، رد پا، گام، جاپا، گام برداری، پی
جای پا، اثر پا، رد پا
جای پا، اثر پا، رد پا
رد پا
رد پا، احیاء، شب زنده داری، بیداری، شب نشینی، دنباله کشتی
فارسی به عربی
( ردّ پا ) أثَرُ الْقَدَمِ
خطوة , مدرج
پیشنهاد کاربران
ردپای ماهی قشتگ است
دنبال کار بودن. پیگیر بودن
ردپا
پانِشان
بنک
ایز . . . نشانه . . . . . اثر . . .
جای پا یا جای پای باقیمانده
اثر پا
جای پا
Foot print =رد پا
اثر جای پا روی خاک یا چیز دیگر
تورفتگی
ایز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)