بحی کردن، رد و بدل کردن، اینسو و انسو پرت کردن
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
رد و بدل کردن ؛ دادن و گرفتن. گفتن و شنیدن : سند یا دشنام رد و بدل کرد. ( یادداشت دهخدا ) .
رَدّوبَدَل کَردَن: دادوستد کردن، بدەوبستان کردن، پایاپای کردن، سودا کردن