رد جواب به کسی ؛ فرستادن آن. بازگردانیدن آن. ( از اقرب الموارد ) . بازدادن جواب. گفتن پاسخ : تا حسن خطاب و رد جواب و سایر آداب خدمت ملوکش درآموختند. ( گلستان ) . مَرَدّ. مردود. رِدّیدی ̍، بهمه معانی مذکور. رجوع به مصادر مزبور شود.+ عکس و لینک