ناله جانکاه عاشق رخنه در کوه افکند
بشکن این شیون فغانی کز دلم پرکاله خاست.
فغانی شیرازی ( از ارمغان آصفی ).
رحم کن بر ناتوانان کز دهان شکوه مورمی تواند رخنه در ملک سلیمان افکند.
صائب.
ز مژگان قدسیان را رخنه ها افکند در ایمان ز دل روی زمین شد پاک از زلف سمن سایش.
صائب ( از آنندراج ).