رخشنده چهر ؛ دارای چهره درخشان. دارای روی تابان. به مجاز، شادان. خوشحال. سرافراز :ببوسید دست پدر را به مهروز آنجای برگشت رخشنده چهر. فردوسی.+ عکس و لینک