رَقَصَ، رَقص → در عربی و زبان های سامی ( عبری רקד، سریانی ܪܩܕ ) .
در مقالهٔ �Dancing in Middle & Classical Persian� نوشتهٔ تورج دریایی و نینا مهجور، اشاره شده که واژه ای برای �رقص� در زبان پهلوی ( فارسی میانه ) وجود داشته، حتی اگر در واژه نامه هایی مثل MacKenzie یا Nyberg ذکر نشده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
سند مستقیم از متن:
در متن پهلوی "Husraw ī Kawādān ud Rēdag - ē" ( خسرو و غلام ) ، واژه ای که برای رقص به کار رفته چنین است:
pā - wāzīg kardan — به معنای �پا بازی کردن� یا بهتر بگیم �حرکات نمایشی با پا�، که معادل دقیقی برای رقص در زبان پهلویه.
"ud pā - wāzīg kardan awestād mard hēm"
یعنی: �و در رقص، من مردی ماهرم. �
نویسندگان مقاله توضیح می دن که این واژه بعدها در فارسی دری و کلاسیک به شکل هایی مثل پای کوبی و پای بازی تغییر پیدا کرده.
به نگر من، رخس زیبا و جاافتاده است ( شاید ریشه ایرانی هم داشته باشه یا به جهت همسانی با رقص ساخته شده باشه؛ البته دریافت من این نیست ) . لیک پیشنهادهایی برای همسنگ رخس هست:
وَشت، فَرخه، رامشگری، رامش، دست افشانی، جنبیدن، پاکوبی
در مقالهٔ �Dancing in Middle & Classical Persian� نوشتهٔ تورج دریایی و نینا مهجور، اشاره شده که واژه ای برای �رقص� در زبان پهلوی ( فارسی میانه ) وجود داشته، حتی اگر در واژه نامه هایی مثل MacKenzie یا Nyberg ذکر نشده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
سند مستقیم از متن:
در متن پهلوی "Husraw ī Kawādān ud Rēdag - ē" ( خسرو و غلام ) ، واژه ای که برای رقص به کار رفته چنین است:
pā - wāzīg kardan — به معنای �پا بازی کردن� یا بهتر بگیم �حرکات نمایشی با پا�، که معادل دقیقی برای رقص در زبان پهلویه.
"ud pā - wāzīg kardan awestād mard hēm"
یعنی: �و در رقص، من مردی ماهرم. �
نویسندگان مقاله توضیح می دن که این واژه بعدها در فارسی دری و کلاسیک به شکل هایی مثل پای کوبی و پای بازی تغییر پیدا کرده.
به نگر من، رخس زیبا و جاافتاده است ( شاید ریشه ایرانی هم داشته باشه یا به جهت همسانی با رقص ساخته شده باشه؛ البته دریافت من این نیست ) . لیک پیشنهادهایی برای همسنگ رخس هست:
وَشت، فَرخه، رامشگری، رامش، دست افشانی، جنبیدن، پاکوبی
استاد محمدرضا شجریان نیز در آلبوم �پیام نسیم� قطعه ای با نام �رخس شمشیر� ساخته و اجرا نموده اند که مقصود از �رخس� در ادامۀ همین معنیِ رقص و پای کوبی و دست افشانی ست.


رخس واژه درست رقص هست که رفته تو عربی وشده رقص و برگشته به زبان پارسی
خسیس
رخس. جمک
رَقص، دست افشانی