رخت پرداختن. [ رَ پ َ ت َ ] ( مص مرکب ) کوچ کردن. راهی شدن. عزیمت کردن. رحلت کردن. عازم شدن : چو یک مه در آن بادیه تاختنداز او نیز هم رخت پرداختند.نظامی.از آن کوچگه رخت پرداختندسوی کوچگاهی دگر تاختند.نظامی.چو کیخسرو از ملک پرداخت رخت نهاد اندر آن تاجگه جام و تخت.نظامی.
رخت واپرداز: رخت و فرش و اثاث از باغ بیرون ببر و خالی کن گفت ازین در گذر بهانه مسازباغ بفروش و رخت وا پرداز ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 598 )+ عکس و لینک