رخت ریختن

پیشنهاد کاربران

رخت ریختن یا برون ریختن ؛ رها کردن جامه و جز آن. بجا گذاشتن جامه و جزآن :
سر از تیغباران چو برگ درخت
یکی ریخت رخت و یکی یافت تخت.
فردوسی.
مکن شکوه گر در جوابم خموش
که رخت شنیدن برون ریخت گوش.
ظهوری ترشیزی ( از آنندراج ) .

بپرس