رخت برنهادن. [ رَ ب َ ن ِ / ن َ دَ ]( مص مرکب ) گرد آوردن و نهادن بنه و اسباب. بمجاز، آماده سفر و رحلت شدن. آماده مرگ گشتن : بدو گفت ما برنهادیم رخت تو بگذار تابوت و بردار تخت.فردوسی.بدو گفت ما برنهادیم رخت تو برخیز اکنون بپرداز تخت.فردوسی.