رخت افشاندن. [ رَ اَ دَ ] ( مص مرکب ) رخت افکندن. رخت تکان دادن : دلی دارم که چون رخت فنا بر محشر افشاندغبار آرزو خیزد هم از دامان نسیانش.طالب آملی ( از آنندراج ).