رخبینه

لغت نامه دهخدا

رخبینه. [ رُ ن َ / ن ِ ] ( اِ )آنچه از رخبین سازند. هر چیز که از دوغ ترش سازند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). رجوع به رخبین شود. || صمغ صنوبر و تربانتین. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - رخبین . ۲ - صمغ صنوبر راتیاج .
آنچه از رخبین سازند

فرهنگ معین

(رُ نِ ) (اِ. ) نک رخبین .

فرهنگ عمید

= راتیانج

پیشنهاد کاربران

بپرس