رخانی

لغت نامه دهخدا

رخانی. [ ] ( اِ ) مرواریدی است که تیره و بی آب بود و آنرا جصی نیز خوانند. ( جواهرنامه ).

رخانی. [ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به رخان که دهی است در شش فرسنگی مرو. ( از انساب سمعانی ).

رخانی. [ رَ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن خطاب رخانی ، مکنی به ابوعبداﷲ. او از عبدان بن محمد و امثال وی روایت دارد. ( از انساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

احم بن محمد بن خطاب رخانی مکنی به ابو عبد الله .

پیشنهاد کاربران

بپرس