رخ پر خون گشتن

پیشنهاد کاربران

رخ پر خون گشتن ؛ کنایه از عصبانی شدن. کنایه از غضبناک شدن :
نگه کرد رستم سراپای او
نشست و سخن گفتن و رای او
رخش گشت پرخون و دل پر ز درد
ز کار سیاوش بسی یاد کرد.
فردوسی.

بپرس