رخ فروختن. [رُ ف ُ ت َ ] ( مص مرکب ) مخفف رخ افروختن : تو به بادام و پسته رخ مفروزهیچ گنبد نگه ندارد گوز.سنایی.و رجوع به رخ افروختن و روی افروختن شود.