رخ خسته. [ رُ خ َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) که رخش زخمی شده است. زخمی روی. خسته روی. مجروح چهره : فرنگیس رخ خسته و کنده موی روان کرده بر رخ ز دو دیده جوی.فردوسی.