رخ افروختن. [ رُ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) به رنگ آوردن رخسار. برافروختن روی : رخ چون آیت رحمت ز می افروخته ای آتش ای گبر به قرآن زده ای به به به.عارف قزوینی.رجوع به رخ برافروختن شود.