رحیل کردن. [ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کوچ کردن. سفر کردن. رفتن. راهی شدن. روانه شدن : رسید عید همایون و روزه کرد رحیل بجام دار فلک روشنایی قندیل.امیرمعزی.