رحماء

لغت نامه دهخدا

رحماء. [ رَ ] ( ع ص ) زنی که پس از زاییدن بیمار رحم گردد و بمیرد. ( ناظم الاطباء ). شتر ماده یا زنی که بعد وضع حمل بیمار گردد و بمیرد. ( آنندراج ). به معنی رحوم است. ( منتهی الارب ). || ماده شتری که پس از نتاج به آماس زهدان مبتلا گردد و علتی در آن پدید آید که مانع قبول آب منی شود، یا آنکه بزاید و سلای آن برنیاید. ج ، رُحوم. ( ناظم الاطباء ).

رحماء. [ رُ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رحیم. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( اقرب الموارد ) : اشداء علی الکفار رحماء بینهم. ( قرآن 29/48 ). و رجوع به رحیم شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رُحَمَاءُ: مهربانان (رحمت ، به معنای نوعی تاثیر نفسانی است ، که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد ، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پدید میآید ، و صاحبدل را وادار میکند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند )
ریشه کلمه:
رحم (۵۶۳ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس