رحراح
لغت نامه دهخدا
- قدح رحراح ؛ کاسه فراخ نزدیک تک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رحرح و رحراح و رحرحان ، ازاشیاء؛ واسع منبسط نزدیک قعر و از آن است : و اتی بقدح رحراح ؛ یعنی نزدیک قعر با داشتن فراخی. ( از اقرب الموارد ).
|| زندگانی فراخ. ( دهار ). زیست فراخ. ( منتهی الارب ). زندگی واسع. ( از اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید