رحامه

لغت نامه دهخدا

( رحامة ) رحامة. [ رَ م َ ] ( ع مص ) بیمار رحم گردیدن ماده شتر پس از زاییدن و مردن آن. ( از ناظم الاطباء ). رَحْم. رَحَم. ( منتهی الارب ). رجوع به رحم شود. به درد آمدن رحم شتر پس از زاییدن و مردن وی به سبب آن بیماری و آن را رَحوم گویند. ( از اقرب الموارد ). مصدر رَحوم است به معنی شتر ماده یا زنی که بعد از وضع بیمار رحم گردد و بمیرد، یا علتی است که در زهدان عارض شود و مانع قبول آب منی گردد و یا آن که بزاید و سلای آن برنیاید. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بیمار رحم گردیدن ماده شتر پس از زاییدن و مردن آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس